47 سال پیش مارتین لوترکینگ از رویایی حرف زد و تقریبا در همان زمان فروغ فرخزاد هم خوابی دید که این دو ، تفاوت روشنفکران و قشر آوانگارد را در ایران ما و در ینگه دنیا به وضوح نشان میدهد . تفاوتی عمیق که یکی بر پایه دیدگاه منجی است که میاید و همه چیز را حل میکند و دیگری بر پایه خواست مردم است و توانمندی آنها . فروغ خواب کسی را دید که میاید . کسی که مثل هیچ کس نیست . کسی که همه چیز را به درستی تقسیم میکند . حتی سینمای فردین را . و کینگ و رویایش ، ملتی را تصور کرد که میروند تا همه چیز را تقسیم کنند حتی مساوی بودن حقوق را . 47 سال میگذرد . آنطرف آب ، مردم چنان کردند که رییس قوی ترین دولت جهان ، رنگین پوستی شد که حق نشستن بر صندلی توبوس را هم نداشت در نیم قرن پیش و این طرف آب ، ما هنوز در انتظار ظهوریم . در انتظار او که قرار است بیاید .
باید از تاریخ و از فرهنگ ملل درس گرفت و در عمل آورد . باید بیاموزیم که خواست ملتهاست که میتواند معنای موفقیت را هجی کند و در انتظار موعود نشستن ، حاصلش میشود همین که هست .
من و تو باید بیاموزیم که کسی نخواهد آمد . که من و تو مسئولیم . ما موعودیم . ماییم که میتوانیم . دستها را بر زانو بگذاریم و بلند شویم .
من خواب يک ستاره قرمز ديده امو پلک چشمم هي مي پرد
و کفشهايم هي جفت مي شوند و کور شوم
اگر دروغ بگويم من خواب آن ستاره قرمز را
وقتي که خواب نبودم ديده ام کسي مي آيد
کسي مي آيدکسي ديگر
کسي بهتر
من پله هاي پشت بام را جارو کرده ام
و شيشه هاي پنجره را هم شسته ام کسي مي آيد
کسي مي آيدکسي که در دلش با ماست
در نفسش با ماست در صدايش با ماست
کسي که آمدنش رانمي شود گرفت
کسي از باران از صداي شرشر باران از ميان پچ و پچ گلهاي اطلسي
من خواب ديده ام
بسیار زیبا و پرمغز
پاسخحذفبا سلام، به موضوع مهمی اشاره میکنید. منهم اعتقادم بر این است که «گذشته» و «پایه» برای حرکتها و موفقیتهای آینده ملتها بسیار مهم هست. ولی نادیده نگیرید که فروغ نماینده و یا تنها سخنگوی مردم در آنزمان نبود. خوشبختانه آنچه که ما در کشورمان در این صد سال اخیر کم نداشته ایم «آزادیخواه» بوده که شرافتمندانه تقریباً هرچه که در توانشان بوده انجام داده اند. بخاطر فاکتورها و دلایل متعدد زیادی؛ متاسفانه با این مقایسه شما بین فروغ و لوترکینک موافق نیستم. موفق باشید.
پاسخحذفصادق