LATEST:

Grab the widget  IWeb Gator

۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

مهمترین واقعه سال 2010 - سقوط رژیم جمهوری اسلامی در ایران

دهمین سال از سومین هزاره تاریخ میلادی ، از امشب آغاز میشود . پیشاپیش به تمام رسانه های جهان میگوییم که در ارزیابی اخبار سالانه شان ، از هم اکنون ایمان داشته باشند که مهمترین خبر جهان در سال 2010 ، سقوط یکی از آخرین رژیمهای توتالیتر مذهبی خواهد بود . میتوانند تیترهایشان را از هم اکنون بچینند که این اتفاق فرخنده ، نوید بخش جهانی آرامتر و زیباتر خواهد بود . ایران و ایرانیان ، با همه توان و استعدادشان ، به جهان آزاد خواهند پیوست . ایمان دارم .

۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

شعار علنی مرگ بر موسوی در تجمع حکومتی . هشیار و آماده باشیم .

در پخش مستقیم خیمه شب بازی حکومتی ، شعار علنی مرگ داده میشود . هشیار و آماده باشیم . حرامیان باید بفهمند هزینه هر عملی بر علیه رهبران جنبش سبز ، بسیار بالا است .

۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

آیا در تجمع فردای یزیدیان ، زینبی فریاد حق خواهی سر میدهد ؟

نیلوفر آبی ، با همه زیبایی و لطافتش ، در دل مرداب رشد میکند . آیا هنوز ته مانده شرفی مانده است ؟ آیا میتوان صحنه های عاشورا را دید و دم بر نیاورد ؟ آیا در بین جمع این حرامیان حکومت ، کسی پیدا میشود که شرف خود را ثابت کتد و تجمعی سراسر نیرنگ و فریب و ریا را به فریادی از حق فرو ریزد ؟ آیا هنوز هستند کسانی که نام همت و باکری را زنده نگاه دارند و با وجدان خود ، بگویند آنچه در دل دارند ؟ تو زینب باش عزیز معتقد . با اعتقاد تو هم رای نیستم اما ایمان دارم که شرف ، در هر جایی یافته خواهد شد .

۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

امشب رساترین الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور عمرم را خواهم گفت . دوستان دلیلش را میدانند .

چه شبی است امشب . چه روزی بشود فردا و پس فردا و روزهای بعدش . آزادی آی آزادی ، خنکای نسیمت را بر پهنای صورتم احساس میکنم . خیس است ؟ گریه کرده ام ؟ مباد . خاک توی چشمم رفته . باور کن .

۱۳۸۸ دی ۳, پنجشنبه

تجمع میدان توپخانه به هدف خود رسید . دعوت برای ظهر عاشورا . این موج را سر باز ایستادن نیست .

قرنها بر مغز ما فرو کوبیدند که پیروزی حسین بر مظلومیتش بود . ببیند تاریخ که این ملت صبور ، بغض خود را ، ظهر عاشورا بر سر همه ظالمان دوران به خصوص سید علی خامنه ای خواهد کوبید . چه دلیرند این هموطنان ما . ببالد مام میهن بر این غیورانش . دختران و پسران ، زنان و مردانی که دل به خطر میزنند و پنجه در پنجه حرامیان حکومتی سراپا نفرت و کینه و خشونت میندازند . دعوت انجام شد . این نسل دلیر با جانش ثابت کرد که این موج را سر باز ایستادن نیست .

۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

هیئت های عزاداری زیر سلطه حکومت است . ظهر عاشورا به صورت خود جوش عمل کنیم .

نباید به انتظار تجمع دسته ها و هیئتهای عزاداری نشست . در هر هیئتی ، نیروی نفوذی گذارده اند که در صورت کوچکترین مخالف خوانی و بحث و طرحی به منزله سبز شدن ، آن هیئت را میبندند . نباید روی هیئتها حسابی باز کرد . مردم باید بصورت خود جوش و مانند برگزاری یک راهپیمایی اعتراضی ، روز عاشورا در منطقه ای تجمع کنند و هیئتهای تحت نفوذ حکومت را تنها بگذارند . قرار ما در میعادگاه تعیین شده . ظهر عاشورا ، میدان امام حسین تا انقلاب و سپس راهپیمایی به سمت آزادی . شام غریبان بلوار میرداماد به مرکزیت میدان محسنی . اطلاع رسانی و دعوت از هموطنان وظیفه ما است .

۱۳۸۸ آذر ۳۰, دوشنبه

بالاترینی ها ، بیایید دعوت کنیم : پنجشنبه ساعت 15 میدان امام خمینی تهران به احترام پیر سبز

زمان محدود است . همراهان عزیز در سایت بالاترین اینبار هم میتوانند حرف دل همه منتظران مراسمی فراگیر را تکرار و از همه بخصوص آقایان مهندس موسوی و مهدی کروبی و همچنین خانواده بزرگوار پیر سبز دعوت کنند . همراه شوید عزیزان که زمان بسیار محدود است .

آقای هاشمی عبرت بگیر . پیر سبز با مردم بود ، جاودانه شد . به مردم بپیوند.

درسی میدهد گذر عمر که برخی میبینند و برخی میگذرند . هاشمی پتانسیل بسیاری داشت که به ملت بپیوندد و در کنار موج سبز آزادیخواهی قرار گیرد . اینان از نسل اول انقلابند و هر کدام کارنامه ای دارند سپید و سیاه . ایرانی جماعت ثابت کرده است که انسان را در شدن تعزیف میکند و نه در بودن . آنچه شده است مهم است و آنچه امروز میسازد کارنامه او را میبندد . آقای هاشمی را دعوت میکنم بنشیند بر لب جوی و گذر عمر ببیند . نمیدانم آیا این اشارت از جهان گذرا او را بس است ؟

۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

تاسوعا و عاشورا ؛ انقلاب تا آزادی . شام غریبان ؛ میرداماد

تمرکز در یک منطقه و نشان دادن قدرت این موج آزادیخواهی ، بزرگترین ترس حاکمیت است . پیشنهاد میکنم در روزهای تاسوعا و عاشورا ، همه دسته های محرم سبز ، حرکت خود را از انقلاب آغاز کنند به قصد فتح آزادی . مردم نظاره گر هم که علاقه ای به حضور مستقیم در این دسته جات را ندارند ، حاشیه خیابان را پر نمایند . با هر یا حسین دسته عزاداری ، غریو میر حسین برخیزد و شیشه تازک تنهایی سید علی را بلرزاند . شام غریبان را نیز ، مطابق معمول سالین پیش ، میدان محسنی و خیابان میرداماد را به عنوان محل تجمع انتخاب نماییم . فرصت کم است . بشتاب و همراه باش عزیز کین درد مشترک ، هرگز جدا جدا درمان نمیشود .

قدر بدانیم - سپاس بیکران از ایرانیان آزادیخواهی که کپنهاگ را برای ا.ن. جهنم کردند

ایرانیان شجاع و فهیم در هر جای جهان ، همچون سربازان دلیر در اسب تروا هستند . شبی که جهانیان سیاه مست غرور از فتح قرنند ، از دل اسب مهاجرت بیرون آمده اند و صدای آزادیخواهی هم میهنانشان را به گوش وجدانهای بیدار میرسانند . درود بر شرفتان که کپنهاگ را برای نماینده کودتاچیان و حرامیان حکومت ، جهنمی کردید سبز . سبز باشید و بدانید که مام میهن به شما فرزندان خلفش ، افتخار خواهد کرد .

۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

ما که داشتیم مقل گنجشک توییتمان را میکردیم . خودت خواستی مثل شیر بغریم !

تجربه هم خوب چیزی است . گفتیم رای من کو ؟ زدیدمان . شعارمان شد مرگ بر دیکتاتور .
تجربه هم خوب چیزی است . گفتیم مرگ بر دیکتاتور . زدیدمان . شعارمان شد مرگ بر خامنه ای .
تجربه هم خوب چیزی است .داشتیم مثل گنجشک توییت میکردیم . هک کردید توییتر را ؟
غرش شیر را میشنوید ؟

۱۳۸۸ آذر ۲۶, پنجشنبه

میان جهان پهلوان ملت تا جهان پهلوان رژیم ، تفاوت از زمین تا آسمان است

چه راحت درهای تاریخ و درهای قلوب یک ملت بر کسی باز میشود و چه آسان هر روزنی را میبندد بر غیر .
تختی بزرگ ، جهان پهلوان بود . ماند و تا همیشه تاریخ خواهد ماند .
پهلوان حسین رضازاده ، به ترکیه جواب رد داد بر تغییر تابعیت . ایرانی بودن را به ده میلیون دلار نفروخت . وزنه هایی را بالای سر برد که از حد تصور خارج بود و اشک شوق ملتی را درآورد آنزمان که بر سکوی قهرمانی ایستاد و پرچم پر فخر وطن را به افتخارش بالا بردند .
به راستی از کدام روزن تاریخ گریخت ؟ در کدام پیچ این هزارتو جا ماند ؟ جهان پهلوانیش را بر کدام خرابه دیوار آویخت و همراهی باملت را کجا جا گذاشت ؟ مباد روزی را که پهلوانی به خاک افتد که تلختر از گریستن مرد است و دل را به درد میاورد . مباد .

پیشنهاد به بالاترین - هر موضوع داغ را به یک اطاق فکر تبدیل کنیم .

در صورتیکه زیر خود موضوع داغ امکان نظر دادن کاربران وجود داشته باشد ، نظرهای پیرامون آن موضوع تجمیع میگردد و آن موضوع ، خود به یک اطاق فکر تبدیل میشود . در حال حاضر بین 10 تا بیش از 100 لینک در یک موضوع داغ قرار میگیرد که هر کدام محل بحثی میشود در خصوص همان لینک اما بحث در مورد اصل سوژه موضوع داغ ، انجام نمیگردد . با اضافه کردن این امکان ، میتوان تمام نظرهای مربوط به اصل موضوع را در یکجا گرد آورد و فضای مناسبی را برای تحلیل آن بوجود آورد . آیا موافقید ؟ رهاکارهای پیشنهادی خود را بنویسید تا مسئولین محترم این سایت وزین بدان رسیدگی فرمایند . با سپاس .

۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

در صورت قطع اینترنت و آغاز حرکات احمقانه رژیم ، منتظر خبر نباشیم . وعده ما انقلاب تا آزادی

شاید این آخرین پستها باشد . شاید در پی بیانیه مشکوک دیروز ارتش ، طرح خنثی سازی یک کودتای فرضی مطرح است . حکومت نظامی و بازداشتهای گسترده . شاید اطلاع رسانی را قطع کنند . شاید و شاید . آماده باشیم و در صورت قطع ارتباطاتمان ، منتظر رسیدن خبر از آسمان نمانیم . هر ساعت از شبانه روز که باشد ، به سمت خیابان آزادی حدفاصل انقلاب تا میدان آزادی به هم بپیوندیم . وعده گاه ما انقلاب است برای کسب و فتح آزادی .

زادروز شاملوی بزرگ شاعر آزادی21 آذر - سالنگار جامع زندگی پر بار بامداد شاعر

احمد شاملو (زاده ۲۱ آذر، ۱۳۰۴ در تهران؛ در خانهٔ شمارهٔ ۱۳۴ خیابان صفی‌علیشاه - درگذشته ۲ مرداد ۱۳۷۹ فردیس کرج) شاعر، نویسنده، فرهنگ ‌نویس، ادیب و مترجم ایرانی است. آرامگاه او در امامزاده طاهر کرج واقع است. تخلص او در شعر الف. بامداد و الف. صبح بود
شهرت اصلی شاملو به خاطر شعرهای اوست که شامل اشعار نو و برخی قالب‌های کهن نظیر قصیده و نیز ترانه‌های عامیانه‌است. شاملو تحت تأثیر نیما یوشیج، به شعر نو (که بعدها شعر نیمایی هم نامیده شد) روی آورد اما پس از چندی در بعضی از اشعار منتشر شده در هوای تازه - و سپس در اکثر شعرهایش - وزن را به طور کلی رها کرد و به‌صورت پیشرو سبک جدیدی را در شعر معاصر فارسی گسترش داد. از این سبک به شعر سپید یا شعر منثور یا شعر شاملویی یاد کرده‌اند. بعضی از منتقدان ادبی او را تنها شاعر موفق در زمینه شعر منثور می‌دانند.شاملو علاوه بر شعر، کارهای تحقیق و ترجمه شناخته‌شده‌ای دارد. مجموعه کتاب کوچه او بزرگ‌ترین اثر از مطالعه روی فرهنگ عامیانه مردم ایران می‌باشد. آثار وی به زبان‌های: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، زاگربی، رومانیایی، فنلاندی، ترکی ترجمه شده‌است.ترجيح مي‌دهم که شعر شيپور باشد نه لالاييسال‌شمار زندگی
۱۶ـ۱۳۱۰:: دوره دبستان در شهرهای خاش و زاهدان و مشهد. اقدام به گردآوری مواد فرهنگ عوام.
20ـ۱۳۱۷:: دوره دبيرستان در بيرجند و مشهد و تهران.:: از سال سوم دبيرستانِ ايرانشهرِ تهران به شوق‌ِتحصيلِ دستورِ زبان آلمانی به سال اول دبيرستان صنعتی می‌رود.
۳ـ۱۳۲۱:: انتقال پدر به گرگان و ترکمن صحرا برای سرو سامان دادن به تشکيلاتِ ازهم‌پاشيده ژاندارمری.:: در گرگان ادامه تحصيل در کلاس سوم دبيرستان.:: شرکت در فعاليت‌های سياسی در مناطق شمالِ کشور.:: در تهران دستگير و به زندان شوروی‌ها در رشت منتقل می‌شود.
5ـ۱۳۲۴:: آزادی از زندان. با خانواده به رضائيه می‌رود. به کلاس چهارم دبيرستان.:: با آغاز حکومت پيشه‌وری و دموکرات‌ها، چريک‌ها به منزل‌شان می‌ريزند و او پدرش را نزديک به دو ساعت مقابل جوخه آتش نگه‌می‌دارند تا از مقامات بالا کسب تکليف کنند.:: بازگشت به تهران و ترکِ کامل تحصيل مدرسی
.۱۳۲۶:: ازدواج:: مجموعه اشعار آهنگ‌های فراموش‌شده توسط ابراهيم ديلمقانيان
.۱۳۲۷:: هفته‌نامه سخن‌نو (پنج شماره)
.۱۳۲۹:: داستان زنِ پشتِ درِ مفرغی.:: هفته‌نامه روزنه (هفت شماره)
.۱۳۳۰:: سردبير چپ (در مقابل سردبير راست) مجله خواندنيها.:: شعر بلند ۲۳.:: مجموعه اشعار قطع‌نامه
.۱۳۳۱:: مشاورت فرهنگی سفارت مجارستان (حدود دو سال).:: سردبير هفته‌نامه آتشبار، به مديريت انجوی
.۱۳۳۲:: چاپ مجموعه اشعار آهن‌ها و احساس که پليس در چاپخانه می‌سوزاند. (تنها نسخه موجودِ آن نزد سيروس طاهباز است).:: ترجمه طلا در لجن اثر ژيگموند موريتس و رمان بزرگ پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر موريو کايی با تعدادی داستان کوتاهِ نوشته خودش و همه يادداشت‌های فيش‌های کتاب کوچه در يورش افراد فرمانداری نظامی به خانه‌اش ضبط شده از ميان می‌رود و خود او موفق به فرار می‌شود. بعد از چند بار که موفق می‌شود فرار کند در چاپخانه روزنامه اطلاعات دستگير می‌شود
.۱۳۳۳:: زندانی سياسی در زندان موقت شهربانی و زندان قصر، (۱۳ تا ۱۴ ماه).:: در زندان دستور زبان فارسی را می‌نویسد و تعدادی شعر
.۱۳۳۴:: آزادی از زندان.:: چهار دفتر شعر آماده به چاپ را نقی نقاشيان نامی به قصد چاپ با خود می‌برد و ديگر هرگز پيدايش نمی‌شود. از آن جمله شعر بلند مرگِ شاماهی به عنوان نخستين تجربه شعر روايی به زبان محاوره.:: نمایشنامه «مردگان برای انتقام باز‌می‌گردند» و داستان کوتاه «مرگ زنجره» و «سه مرد از بندر بی‌آفتاب»:: رمان‌های: لئون مورنِ کشيش اثر بئاتريس بِک، زنگار اثر هربر لوپوريه، برزخ اثر ژان روورزی.:: فرزندان: سياوش، سيروس، سامان و ساقی
.۱۳۳۵:: سردبيری مجله بامشاد
۱۳۳۶:: مجموعه اشعار هوای تازه.:: افسانه‌های هفت گنبد، حافظ شيراز، ترانه‌ها (رباعيات ابوسعيد ابوالخير، خيام و بابا طاهر).:: ازدواج دوم.:: سردبیری مجله آشنا:: مرگ پدر
ر۱۳۳۷.:: ترجمه رمان پابرهنه‌ها اثر زاهاريا استانکو با عطا بقايی.:: سردبيری اطلاعات ماهانه، دوره يازدهم
.۱۳۳۸:: قصه خروس‌زری پيرهن‌پری برای کودکان.:: تهيه فيلم مستند سيستان و بلوچستان برای شرکت ايتال کونسولت.:: آغاز همکاری با سينماگران. نوشتن فيلم‌نامه و ديالوگ فيلم‌نامه
.۱۳۳۹:: مجموعه اشعار باغ آينه.:: سردبيری ماهنامه اطلاعات (دو شماره).:: تاءسيس و سرپرستی اداره سمعی و بصری وزارت کشاورزی با همکاری هادی شفائيه و سهراب سپهری.:: سردبیری مجله فردوسی
۱۳۴۰:: سردبيری کتاب هفته(۲۴ شماره اول):: جدايی از همسر دوم، با ترک همه چيز و از آن جمله برگه‌های کتاب کوچه
.۲ـ۱۳۴۱:: آشنايی با آيدا (۱۴ فروردين ).:: بازگشت به کتاب هفته.:: ترجمه نمايشنامه‌های درخت سيزدهم اثر آندره ژيد و سی‌زيف و مرگ اثر روبر مِرل
.۱۳۴۳:: ازدواج با آيدا در فروردين ماه و اقامت در ده شيرگاه (مازندران).:: مجموعه اشعار آيدا در آينه و لحظه‌ها و هميشه.:: ماهنامه انديشه و هنر ويژه ا.بامداد به سردبيری و مديريت دکتر ناصر وثوقی
.۱۳۴۴:: مجموعه اشعار آيدا: درخت و خنجر و خاطره!:: ترجمه کتاب ۸۱۴۹۰ اثر آلبر شمبون.:: تحقيق و گردآوری و تدوين کتاب کوچه. (برای سومين‌بار از نو آغاز می‌کند!)
۱۳۴۵:: مجموعه اشعار ققنوس در باران.:: هفته‌نامه ادبی و هنری بارو، که بعد از سه شماره با اولتيماتوم وزير اطلاعاتِ وقت تعطيل می‌شود.:: شب شعر به دعوت انجمن ايران و آمريکا.:: تهيه برنامه‌ي کودکان برای تلويزيون به اسم «قصه‌های مادربزرگ»
۱۳۴۶:: سردبيری قسمت ادبی و فرهنگی هفته‌نامه خوشه.:: ترجمه کتاب قصه‌های بابام اثر ارسکين کالدوِل.:: عضويت کانون نويسنده‌گان ايران.:: شب شعر در کرمانشاه به دعوت دانشجويان.:: سخنرانی در دانشگاه شيراز
.۱۳۴۷:: حقيق روی غزليات حافظ و تاريخ دوره حافظ.:: نمايشنامه عروسی خون اثر فدريکو گارسيا لورکا.:: ترجمه غزل غزل‌های سليمان.:: شب شعر به دعوت انجمن فرهنگی ايران و آلمان، گوته.:: «شب‌های شعر خوشه» به مدت يک هفته از سوی مجله خوشه.-فستيوال بزرگ شاعران-:: يادنامه هفته شعر و هنر خوشه
.۱۳۴۸:: قصه منظوم چی شد که دوستم داشتن برای کودکان.:: تعطيل مجله خوشه با اخطار رسمی ساواک.:: برگزيده شعرهای احمدشاملو (سازمان نشر کتاب).:: مجموعه اشعار مرثيه‌های خاک
.۱۳۴۹:: جموعه اشعار شکفتن در مه.:: قصه ملکه سايه‌ها برای کودکان.:: کارگرانی چند فيلم فولکلوريک برای تله‌ويزيون: «پاوه، شهری از سنگ» و «آناقليچ داماد می‌شود»:: ترجمه تعدادی قصه برای کودکان «سه بزغاله و نی‌لبک جادو»، «روباه پير و زاغی بی‌تدبير» و «اشک تمساح
»۱۳۵۰:: مان خزه (ترجمه مجددی از زنگار.):: قصه هفت کلاغون برای کودکان.:: ترجمه کامل پابرهنه‌ها اثر زاهاريا استانکو. (ترجمه مجدد):: دعوت به فرهنگستان زبان ايران برای تحقيق و تدوينِ کتاب کوچه، سه سال.:: نگارش نمايشنامه آنتيگون (ناتمام).:: مرگ مادر. ۱۴ اسفند
۱۳۵۱:: ضبط صفحات و نوار کاستِ «صدای شاعر» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. حافظ، مولوی، نيما، خيام، شاملو.:: اجرای برنامه‌های راديويی برای کودکان و جوانان.:: نگارش فيلمنامه کوتاه حلوا برای زنده‌ها.:: ترجمه تعدادی داستان کوتاه: دماغ، دست به دست، لبخند تلخ، زهرخند، افسانه‌های کوچک چينی.:: شب شعر در انجمن فرهنگی گوته. (۲۶ مهرماه):: شب شعر در انجمن ايران و آمريکا. (اول آبان‌ماه):: تدريس مطالعه آزمايشگاهی زبان فارسی در دانشگاه صنعتی (سه ترم):: همکاری با روزنامه‌های کيهان فرهنگی و آينده‌گان.:: سفر به پاريس (فرانسه) برای معالجه آرتروز شديد گردن. عمل جراحی روی گردن
.۱۳۵۲:: مجموعه اشعار ابراهيم در آتش.:: مجموعه درها و ديوار بزرگ چين.:: شب شعر در مدرسه عالی علوم اقتصادی و اجتماعی بابلسر.:: نگارش فيلمنامه تخت ابونصر برای تله‌ويزيون.:: ترجمه رمان مرگ کسب و کار من است اثر روبر مرل.:: رجمه نمايشنامه مفتخورها اثر گرگه چی‌کی
.۱۳۵۳:: ترجمه مجموعه‌داستان سربازی از يک دوران سپری شده.:: مجموعه شعرهای عاشقانه از هوا و آينه‌ها
.۱۳۵۴:: فر به ايتاليا برای شرکت در کنگره نظامی گنجوی به دعوت دانشگاه رم.:: حافظ شيراز.:: دعوت دانشگاه بوعلی برای سرپرستی پژوهشکده آن دانشگاه. (دوسال
)۱۳۵۵:: تهيه گفتار برای چند فيلم مستند به دعوت وزارت فرهنگ و هنر.:: سفر به آمريکا (ايالات متحده) به دعوت مشترک انجمن قلم (Pen Club )و دانشگاه پرينستون برای سخنرانی و شعرخوانی.:: آشنايی با شاعران و نويسنده‌گانی از آسيای ميانه و شمال آفريقا از جمله ياشار کمال، آدونيس، البياتی و وزنيسينسکی.:: سخنرانی و شعرخوانی در دانشگاه‌های MIT بوستون، UCبرکلی.:: پيشنهاد دانشگاه کلمبيای نيويورک برای کمک به تدوين کتاب کوچه را نمی‌پذيرد.:: ميهمان مدعو فستيوال جهانی شعر در سانفرانسيسکو و آستينِ تگزاس. شب شعر به دعوت دانشجويان ايرانی فيلادلفيا و نيويورک.:: بازگشت به ايران بعد از سه ماه.:: شب شعر در انستيتو گوته:: استعفا از سرپرستی پژوهشکده دانشگاه بوعلی.:: پايان نگارش بيوگرافی‌مانندی به نام ميراث که تنها نسخه دست‌ـ نوشته آن را علی‌رضا ميبدی به امانت بُرد!:: ترک ايران به عنوان اعتراض به سياست‌های رژيم.:: سفر به ايالات متحد آمريکا. (اقامت به مدت يک سال).:: سخنرانی‌هايی در دانشگاه‌های آمريکا
.۱۳۵۶:: انتشار مجموعه اشعار دشنه در ديس.:: برگزيده اشعار (انتشارات اميرکبير)
.۱۳۵۷:: دعوت برای سردبيری هفته‌نامه ايرانشهر به لندن.:: ترک ايالات متحد آمريکا.:: سفر به انگلستان.:: انتشار ۱۲ شماره هفته‌نامه ايرانشهر با مشکلات فراوان(شهريور ۵۷).:: دی‌ماه ۵۷ استعفا می‌دهد. (به علت اختلاف‌هايی با مدير هفته‌نامه).:: قصه دخترای ننه دريا و بارون و قصه دروازه بخت به صورت کتاب کودکان.:: از مهتابی به کوچه (مجموعه مقالات).:: بازگشت به ايران. (اسفندماه).:: کتاب کوچه، انتشارات مازيار، (دفتر اول آ) قطع وزيری.:: عضويت در هياءت دبيران کانون نويسنده‌گان ايران.:: نشر مقالاتی در مجلات و روزنامه‌ها.
۹ـ۱۳۵۸:: سردبير مجله هفته‌گی کتاب جمعه (بعد از ۳۶ شماره به اجبار تعطيل می‌شود).:: نشر مقالاتی در مجلات و روزنامه‌ها.:: شب شعر به دعوت انجمن ايران و فرانسه.:: مجموعه اشعار ترانه‌های کوچک غربت.:: سخنرانی در باشگاه ارامنه تهران.:: ترجمه شهريار کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپه‌ری در کتاب جمعه.:: ترجمه بگذار سخن بگويم! اثر دوميتيلا دو چونگارا (با همکاری ع. پاشايی).:: شب شعر در انستيتو گوته.:: کتاب کوچه، انتشارات مازيار (دفتر دوم آ).:: نوار صوتی کاشفان فروتن شوکران با شعر و صدای شاعر.:: نوار صوتی و کتاب ترانه شرقی و اشعار ديگر، ترجمه شعرهايی از فدريکو گارسيا لورکا.:: عضو هياءت پنج نفره دبيران کانون نويسنده‌گان ايران (دوره دوم)
.۱۳۶۰:: قصه خروس زری پيرهن پری و يل و اژدها به صورت کتاب و نوار کاست برای کودکان.:: تاب کوچه، انتشارات مازيار (دفتر سوم آ) قطع وزيری، مجموعاً ۱۰۶۴ صفحه.:: ز حالا به بعد با همکاری آيدا روی کتاب کوچه کارمی‌کند.:: ضو هياءت پنج نفره دبيران کانون نويسنده‌گان (دوره سوم)
.۱۳۶۱:: ترجمه هايکو، شعر ژاپنی (با ع. پاشايی).:: رجمه نمايش‌نامه نصف شب است ديگر، دکتر شوايتزر! اثر ژيلبر سِسبرون.:: کتاب کوچه، انتشارات مازيار (دفتر اول الف)
.۱۳۶۲:: کتاب کوچه، انتشارات مازيار (دفتر دوم الف).:: کتاب و نوار صوتی سياه همچون اعماقِ آفريقای خودم. ترجمه و اجرای اشعاری از لنگستون هيوز.:: کتاب و نوار صوتی سکوت سرشار از ناگفته‌هاست. ترجمه آزاد و اجرای اشعاری از مارگوت بيکل.:: برگزيده اشعار (نشر تندر):: کتاب کوچه، انتشارات مازيار، (دفتر سوم الف):: انتشار کتاب‌ها متوقف می‌شود
.۵ـ۱۳۶۳:: رمان قدرت و افتخار اثر گراهام گرين را با عنوان عيساديگر، يهودا ديگر! با موخره مفصلی بازنويسی می‌کند.:: استاد محمد مددی سرديس شاملو را با برنز می‌سازد:: گفت و شنودی با احمد شاملو به کوشش ناصر حريری
.۱۳۶۶:: يلمنامه ميراث.:: آغاز ترجمه آزادِ دُنِ آرام اثر ميخاييل شولوخوف.:: انتشار ژاپنی کتاب ابراهيم در آتش به ترجمه شوکو ياناگا در مجله (توکيو، موسسه مطالعه زبان‌ها و فرهنگ‌های آسيا وILCAA آفريقا).:: کتاب و نوار صوتی چيدن سپيده‌دم ترجمه آزاد و اجرای اشعاری از مارگوت بيکل
.۱۳۶۷:: سفر به آلمان: ميهمانِ مدعوِ دومين کنگره بين‌المللی ادبيات: اينترليت ۲ تحت عنوان جهانِ سوم: جهانِ ما در ارلانگن آلمان و شهرهای مجاور.:: عزيز نسين، دِرِک والکوت، پدرو شيموزه، لورنا گوديسون و ژوکوندا بِلی و… ديگر مهمانان کنگره.:: من دردِ مشترکم، مرا فرياد کن! عنوان سخنرانی شاملو در اين کنگره.:: شب شعر در کُل‌لوکيومِ ادبیِ برلين.:: سفر به اتريش به دعوت دانشگاه اقتصاد وين و يورو آفريک اينستيتو، برای شب شعر و سخنرانی.:: بازگشت به آلمان و اجرای شب شعر در شهر دانشگاهی گيسن.:: سفر به سوئد به دعوت انجمن قلم (Pen) و دانشگاه يوته‌بوری.:: شب شعر در «خانه مردم» استکهلم.:: ديدار و صرف ناهار با هياءت رييسه انجمن قلم سوئد.:: جلد اول مجموعهٔ اشعار چاپ آلمان. انتشارات بامداد.:: بازگشت به ايران
.۱۳۶۸:: جلد دوم مجموعه اشعار چاپ آلمان. انتشارات بامداد.:: اقامت در شهرک دهکده خانه، کرج
.۱۳۶۹:: سفر به آمريکا: ميهمان مدعو سيرا ۹۰ توسط دانشگاه UC برکلی.:: سخنرانی‌های نگرانی‌های من و مفاهيم رند و رندی در غزل حافظ.:: دو شب شعر در UC برکلی.:: شب شعر دانشگاه UCLA لوس‌آنجلس. در رويس هال.:: شب شعر و سخنرانی در دانشگاه‌های شيکاگو، آن اربر ميشيگان، کلمبيا، واشنگتن، راتگرز، هاروارد، دالاس و آستين.:: عمل جراحی در (يونيورسيتی هاسپيتال) بوستون روی مهره‌های گردن.:: سه شب شعر در بوستون و UC برکلی به نفع زلزله زده‌گان ايران.:: نگارش روزنامه سفر ميمنت اثر ايالات متفرقه امريق (اوکلند کاليفرنيا):: عمل جراحی دوم روی مهره‌های گردن (بوستون).:: شب شعر در مدرسه ارامنه بوستون.:: استاد ميهمان برای تدريس يک ترم در دانشگاه UC برکلی دانشجويان ايرانی به (زبان، شعر و ادبيات معاصر فارسی).:: ديدار با پروفسور زاده (برکلی) کاليفرنيا.:: دريافت جايزه Free Expression سازمان حقوق بشر نيويورک Human Rights Watch.۱۳۷۰:: شب شعر به نفع آواره‌گان کُرد عراقی در UC برکلی و UCSC لوس‌آنجلس به همراه محمود دولت‌آبادی (قصه‌خوانی) به دعوت انجمن فرهنگی کُردها (آمريکا).:: مجله زمانه شماره اول به شاملو اختصاص دارد. (در سن هوزه، کاليفرنيا).:: ازگشت از ايالات متحد آمريکا.:: شب شعر به نفع آواره‌گان کُرد عراقی در دانشگاه وين (اتريش) به همراه محمود دولت‌آبادی (قصه‌خوانی) به دعوت انجمن فرهنگی کُردها (اروپا).:: بازگشت به ايران.:: ترجمه شعرهايی از لنگستون هيوز، اوکتاويو پاز (با حسن فياد)
.۱۳۷۱:: مجموعه اشعار مدايح بی‌صله، انتشارات آرش، در سوئد.:: انتشار منتخبی از ۴۲ شعر شاملو به زبان ارمنی با نام من دردِ مشترکم در ايروان با ترجمه نُروان. ناشر: کانون فيلم ارمنستان.:: قصه‌های کتاب کوچه، جلد اول در سوئد. انتشارات آرش.:: کتاب گفت و شنودی با احمد شاملو، «ديدگاه‌های تازه» توسط ناصر حريری.:: تدوين دوباره حرف آی کتاب کوچه براساس متدولوژی جديد.۱۳۷۲:: تاب گفت‌وگو با احمد شاملو توسط محمد محمدعلی.:: مجموعه جديد همچون کوچه‌يی بی‌انتها ترجمهٔ شعر جهان (با ۲۰۰ شعر).:: ترجمه مجدد غزل غزل‌های سليمان.:: ترجمه مجدد گيل‌گمش.:: انتشار گزينه اشعار (انتشارات مرواريد) با انتخاب آيدا.:: کتاب کوچه، انتشارات مازيار، (دفتر چهارم الف)
۱۳۷۳:: انتشار منتخبی از ۱۹ شعر شاملو به زبان سوئدی و فارسی با نام عشق عمومی Allom Fattande Karlik در استکهلم سوئد به ترجمه‌ي آذر محلوجيان. Azar Mahloujian ناشرانتشارات آرش.:: انتشار منتخبی از ۱۹ شعر شاملو به زبان فرانسه و فارسی با نام سرودهای در عشق و اميد Hymnes damour et despoir فرانسه به ترجمهٔ پرويز خضرايی: Ahmad Shamlou Version Francaise, Parviz Khazrai ناشر .Orphe La Diffrence:: سفر به سوئد به دعوت ايرانيان مقيم سوئد برای برگزاری شب شعر.:: شب شعر در کنسرتوسه به علت بيماری اجرا نمی‌شود.:: يک ماه بعد شب شعر در يوته‌بوری.:: دو شب شعر در اوسه جيمنازيومِ استکهلم.:: از طرف تله‌ويزيون استکهلم با او مصاحبه انجام می‌شود.:: بازگشت به ايران:: انتشار شعرهای جديدی از حافظ، مولوی و نيما يوشيج به صورت نوار کاست با صدای شاعر
.۱۳۷۴:: به پايان بردن ترجمه دن‌آرام. ۱۷/۷. شروع به بازخوانی و ويراستاری.:: کنگره بزرگداشت احمد شاملو در دانشگاه تورنتو کانادا، روزهای ۲۱ و ۲۲اکتبر ۱۹۹۵ به سرپرستی انجمن نويسنده‌گان ايرانی کانادا.:: انتشار منتخبی از ۶ شعر به زبان اسپانيايی با نام (Aurora) بامداد در مادريد، به ترجمه کلارا خانِس Clara Janes شاعر اسپانيايی
.۱۳۷۵:: مل جراحی روی عروق گردن انجام می‌شود (۱۹ فروردين).:: انتشار پريا و دخترای ننه‌دريا با صدای شاعر. به صورت نوار کاست.:: عمل جراحی روی عروق پای راست انجام‌می‌شود (اول اسفند).
۱۳۷۶:: عمل جراحی روی عروق پا تکرارمی‌شود. (اول فروردين):: تکثير مجدد حافظ، مولوی، و نيمايوشيج به صورت CD با صدای شاعر.:: انتشار مجموعه اشعار در آستانه:: تکثير مجدد پريا و دخترای ننه دريا به صورت CD با صدای شاعر.:: پای راست شاعر را از زانو قطع کردند. ۲۶ اردي‌بهشت، بيمارستان ايران‌مهر.:: دفتر هنر، ويژه احمد شاملو، سال چهارم، شماره ۸، مهرماه. در آمريکا. صاحب امتياز و سردبير بيژن اسدی پور، در .USA، NJ:: تاب کوچه، انتشارات مازيار، دفتر پنجم الف. قطع وزيری ۱۶۵۲ صفحه.:: فتر هنر، ويژه تقی مدرسی و احمد شاملو، سال چهارم، شماره ۹، اسفند. ۱۳۷۶. در آمريکا. صاحب امتياز و سردبير بيژن اسدی پور. در USA، NJ:: در جدال با خاموشی، منتخب اشعار، اسفندماه. انتشارات سخن
.۱۳۷۷:: ترجمه جديد گيل‌گمش را به پايان می‌برد.:: بُن‌بست‌ها و ببرهای عاشق، منتخب اشعار. انتشارات يوشيج‌ـ ثالث.:: کتاب کوچه، حرف ب، مجلد اول، انتشارات مازيار.:: منتخبی از ۲۸ شعر شاملو به سوئدی: Baran Forlag Stockjolm, Dikter om Natten (شعرهای شبانه) Orers: Janne Carlsson & Said Moghadam:: تاب کوچه (حرف ب) مجلد دوم، انتشارات مازيار. قطع وزيری:: کتاب کوچه (حرف ب) مجلد سوم، انتشارات مازيار. قطع وزيری.:: کتاب کوچه (حرف آ) در يک جلد. انتشارات مازيار
.۱۳۷۸:: کتاب کوچه (حرف آ) در يک مجلد، انتشارات مازيار. قطع وزيری ۱۰۶۰ صفحه.:: کتاب کوچه (حرف الف) جلد اول، انتشارات مازيار. قطع وزيری ۹۱۲ صفحه.:: کتاب کوچه (حرف الف) جلد دوم، (اول فروردين).انتشارات مازيار. قطع وزيری.:: کتاب کوچه (حرف پ) جلد اول، (اول فروردين).انتشارات مازيار. قطع وزيری.:: کتاب کوچه (حرف پ) جلد دوم، انتشارات مازيار. قطع وزيری ۱۳۴۲ صفحه.:: جموعه آثار احمد شاملو دفتر يکم : شعر بخش اول انتشارات زمانه:: مجموعه آثار احمد شاملو دفتر يکم : شعر بخش دوم انتشارات زمانه ( از قطعنامه تا در آستانه ):: مدايح بی صله (مجموعه اشعار) انتشارات زمانه ( چاپ اول در ايران):: منتخبی از ۳۲ شعر شاملو به سوئدی borlom karleken در ۸۵ صفحه Baran Forlag Stockholm ۱۹۹۹ i tolking av: Janne Carlsson & Said Moghadam::منتخبی از ۲۷ شعر شاملو به سوئدی OM jag vore vatten Azar Mahloujian:: دريافت جايزه‌ي Stig Dagerman، آذر محلوجيان جايزه را به نمايندگی دريافت می‌کند
.۱۳۷۹:: کتاب کوچه (حرف ت) جلد اول، انتشارات مازيار، قطع وزيری، ۵۹۶ صفحه.:: حديث بی‌قراری‌ی ماهان ( مجموعه شعر) انتشارات مازيار.:: پايان ترجمه‌های سه نمايشنامه از فدريکو گارسيا لورکا: خانه برناردا آلبا، عروسی‌ی خون ( با بازبينی مجدد)، يرما.:: منتخبی از اشعار Nima Yushij , Sohrab Sepehri , Ahmad Shamlu به زبان اسپانيائی:: Tres poetas persas contemporaneo:: ناشر Icaria Poesia:: ساعت ۹ غروب روز يکشنبه ۲ مرداد در منزلش در دهکده روح‌اش پرواز کرد و از شکنجهٔ تن آزاد شد

۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

به بهانه 21 آذر ، زاد روز شاملوی بزرگ : من به هياءت ِ «ما» زاده شدم

بزرگا مردی که او بود . روحش جاری است و ساری در زمان و نبضش ، ضربان هر آزاد اندیشی در جهان .
21 آذر زادروز بزرگ مردیست که این روزها بیش از همیشه جایش خالیست . کاش بود و در شهامت و هوشمندی ملتی بزرگ ، شعری ناب میسرود و در رذالت و پستی کوته بینان زمان ، طنزی برنده میساخت و بر غمهای مشترکمان ، مرثیه ای تلخ میسرود.
یاد او هماره جاوید که دردش ، درد مشترکی بود که باید آنرا قریاد زد . با هم و در کنار هم .
از بيرون به درون آمدم: از منظر به نظّاره به ناظر. ــ نه به هياءت ِ گياهي نه به هياءت ِ پروانه‌يي نه به هياءت ِ سنگي نه به هياءت ِبرکه‌يي، ــ من به هياءت ِ «ما» زاده شدم به هياءت ِ پُرشکوه ِ انسان تا در بهار ِ گياه به تماشای رنگين‌کمان ِ پروانه بنشينم
غرور ِ کوه را دريابم و هيبت ِ دريا را بشنوم
تا شريطه‌ی خود را بشناسم و جهان را به قدر ِ همت و فرصت ِخويش معنا دهم که کارستاني ازاين‌دست از توان ِ درخت و پرنده و صخره و آبشار بيرون است. انسان زاده شدن تجسّد ِ وظيفه بود:
توان ِ دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن
توان ِ شنفتن
توان ِ ديدن و گفتن
توان ِ اندُه‌گين و شادمان‌شدن
توان ِ خنديدن به وسعت ِ دل،
توان ِ گريستن از سُويدای جان
توان ِ گردن به غرور برافراشتن در ارتفاع ِ شُکوه‌ناک ِ فروتني
توان ِ جليل ِ به دوش بردن ِ بار ِ امانت و توان ِ غم‌ناک ِ تحمل ِ تنهايي
تنهايي تنهايي تنهايي عريان. انسان دشواری وظيفه است.

آنارشیسم و نودیسم ANARCHISM & NUDISM

از چه میترسیم ؟ زره و کلاه خود و سپر ،در برابر ضربات تیز شمشیر و تیر و نیزه به کار میاید . در صحنه جنگ برای جنگیدن میاییم . پوستی از گرگ و ببر و خرس را بر تن انداختن و پوشیدن ، در مقابله با شاخه های جنگل و گزند طبیعت ، گویا کارا بوده است . در مصاف با شهر و کار و کارخانه ، جین پوشیدیم و ضمختی آنرا به تن خریدیم به بهای سلامت تن . اما پوشش ، از جنسی دیگر ، پوششمان شده است . خود را میپوشانیم چون میترسیم . از چیزی میترسیم . و هر چه ترسمان بیشتر میشود ، پوششمان کاملتر . در ایران از قانون میترسیم و شرع و دین . در دنیای متمدن هم میترسند . نه از گلوله و خنجر . نه از شاخ و برگ و حیوانات گزنده . نه از ماشین و کار و کارخانه . از بزرگترین دیکتاتور تاریخ میترسند . از اخلاق . و آنارشیسم ، همه را به سخره میگیرد . آنارشیسم با قبول حقیقتی ، واقعیات دیگری را به کنار میزند و خرق عادت میکند . اخلاق را شخصی میکند و از دیکتاتور ، معلم میسازد و از خطوط قرمز ، حدود و تعینات فردی بنا میکند . آنارشیسم مادر نودیسم است . به معنای حذف هر پوششی که از روی عادت و یا به تسلط قدرتی باشد که تو با آن مخالفی .
همانگونه که آنارشیسم را به بی بند و باری و هرج و مرج تعبیر کردن غلط است ، نودیسم را هم به فحشا پذیری و بی اخلاقی خواندن اشتباه مینماید . بحث بر اجبار نیست . درست به عکس . سخن بر سر رفع اجبار است . بر سر عدم تبعیت از فرامینی است که برای همه انسانها و برای همه زمانها به یکسان نگاشته شود . بحث بر عدم تعلق است . بر سر نفس انسان و انسانیت است و هر حجابی را چه بر عمل ، چه بر سخن و چه بر تن ، منع میکند مگر به انتخاب . پوشش بر بدن - لباس - نه بازدارنده است و نه نشان از عفت و سلامت روح . بر بدن میپوشانیم چون بر بدنمان پوشانیده اند . به باور نودیستها ، باید عریان شد . به خود رسید . باید همه حجابها را پس زد . پس از آن دوغ و دوشاب ، جای خود را خواهند یافت . آنزمان است که میتوان انسان بود . آنزمان است که میتوان تن داد و یا نداد . میتوان فروخت و یا هدیه کرد . نودیسم به معنای برهنگی نیست . اشتباه نشود . به معنای حذف باورهای حکمی و پس از آن انتخاب نوع پوشش است . پوشش ذهن به جای پوشش تن . اخلاق فردی به جای اخلاق جمعی . قوانین و ارزشهایی که هر فرد برای خود دارد به جای قوانین و شبه ارزشهایی که جامعه و دین و عرف و شرع ، تحمیل میکند . نودیسم ، نوعی اعتراض است . برهنگی به بهای یافتن پوششی ارزشی که خود آنرا تعریف خواهی کرد .
در ادبیات هم چنین است . در طی قرون ، شعر کلامی موزون بود که معنایی را دنبال میکرد . بعد به آن لباس پوشاندند . پوشاندیم . ردای قوافی به تعبیر شاملوی بزرگ . و همان بزرگ و بزرگانی از آن دست ، لباس از تن شعر در آوردند . لخت و عور به میدانش خواندند و از هیچ گزندی هم نهراسیدند برای آن عجوزه ، عروس هزار داماد . پاره ای از نوشته ها فاحشه شد . پاره ای بزک کرده نشمه های درباری . و پاره ای شعر خلق . و از بطن این کشف حجاب ، باکره دخترکانی هم پا به عرصه گذاردند که معصومیتشان ، برترین حجاب شد در ماندگاری . شعرهایی ناب که ماندند و میمانند . فروغی گفت : گنه کردم گناهی پر ز لذت . نودیسم را گناه نمیدانم . خرق عادت است . طرد تسلط حاکمانه است . اعتراض است . وز آن پس ، انسان ، انسان وار ادامه خواهد داد .

۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

در آستانه 16 آذر - ترسی بر دل سیاهشان افتاده که مپرس ؛ بیش باد .

تا همین جا هم ما پیروز شده ایم . ترسی بر دل سیاهشان افتاده است که مپرس . بیانیه های چپ و راستشان و تهدید و ارعاب های پوچ و توخالی صادر میکنند و در برابر ملتی آزادیخواه شاخ و شانه میکشند . سرعت اینترنت را به صفر نزدیک کرده اند و خبرنگاران را ممنوع از خبر رسانی . روسای دانشگاه ها را تفهیم امنیتی کرده اند و تمام قوایشان را بسیج . اگر اینهمه از ترس نیست ، پس از چه چیز است ؟ یاد لطیفه ای افتادم که در شب پیش از نبرد خالی از لطف نیست : چند تن دور آتشی نشسته بودند که گرگی به سمتشان یورش آورد . همه گریختند جز یکی . گرگ هم از آتش گریخت و دوستان بازگشتند به تحسین شجاعت آنکه فرار نکرده بود . از همان راه دور به آنها گفت ، به سمت من نیایید که در جای خود ریده ام ! حکایت مسئولین نظام است و رهبر فرزانه آنها . یاد آوری میکنم به او که ORS درمان خوبی برای اسهال است .

-هاشمی : ساکت نیستم اما سکوت میکنم . - سایت : سکوت کردن یعنی ساکت بودن آقا

چه راحت درهایی از تاریخ برای افراد باز میشود و چه راحت عده ای از آن عبور و عده ای پشت آن فراموش میشوند .
آقای هاشمی ، صنمی ساخت از سید علی خامنه ای و ردایی بر تنش کرد و تاجی بر سرش گذارد . سید علی ، به شبی شد سلطان و از کنارش چه منافعی رسید به عده ای خاص و چه مضاری رسید به خاک ایران . جمله جادویی " حاجی ان الشریک " در گوش او بارها خوانده شده و یکی از تکرار کنندگان آن هم بی شک همان مجسمه ساز تاج گذار بوده است .
فرصتی دست داد تا شراکت تعطیل شود و آن بت ساخته و پرداخته فضای بعد از خمینی ، همه چیز را تنها برای خود بخواهد و حلقه بسته اطرافیان خود .
شرکای سابق به صدا درآمدند و ندا رسید که اگر میخواهید همان سهمی را که تا کنون گرفته اید حفظ نمایید ، پس خاموش باشید که در غیر اینصورت ، سرنوشتی تلخ خواهید داشت چنانکه فرمانفرما داشت در دوره رضاخان .
برخی سکوت کردند و برخی تنها گله ای کردند و برخی هم به صف مخالفین پیوستند .
در این میان بودند کسانی که از اول هم با این صنم راهشان را جدا میداشتند چون آیت الله منتظری که نامش بزرگ باد .
و اما شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی بهرمانی این وسط کجای کار ایستاده است ؟ سکوت میکند و میگوید ساکت نیست . رییس مجلس خبرگان است و جاری در جلسات اما هنگام قرائت بیانیه دفاع از صنم ، به بهانه ای جلسه را ترک میکند . به نماز جمعه خود را تحمیل نمیکند تا مگر حرفی نزند که تبعاتی داشته باشد و بسیاری دیگر .
آقای هاشمی ، به شما لقب " مرد عبور از بحران " داده شده بود . تاملتان بی حاصل است . بت شکسته شدنی است . در شکستن آن سهیم باشید که فردای ایران ، به سکوت کنندگان ، به عنوان خائن نگاه خواهد کرد . سکوت کردن یعنی ساکت بودن .به همین سادگی .

۱۳۸۸ آذر ۱۴, شنبه

خطاب به سید علی خامنه ای از زبان شاملوی بزرگ : ابلها مردا ، خصم تو نیستم من . انکار تو ام .

آقای خامنه ای ؛ آنقدر دشمن دشمن کرده ای که دیگر ارزش این واژه را از میان برده ای . از زبان شاملوی بزرگ تو را خطاب قرار میدهم که من خصم تو نیستم . من انکار تو ام . به هوش باش که تدبیری بر بقای تو و نظام پوشالی ولایت فقیهیت باقی نمانده است . در 16 آذر ، به هوش باش که نوک حمله جوانان فرهیخته ما ، مستقیما پایه های لرزان حکومت تو را نشانه گرفته است . ما با رژیم تو دشمن نیستیم . کار از این حرفها گذشته است . امروز انکار تو و عقایدت محور حرکت ما است . به هوش باش .

۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

دانشجویان مانند زنبورند . گرفتن عسل از شهد جنبش ،افشاندن گرده اندیشه ، نیشی به وقتش (ارادتمند-سایت)

به راستی گرده اندیشه را کدام گروه میتواند مانند دانشجویان به جای جای خاک وطن بگستراند ؟ دانشجویانی که در شهرهای دور و نزدیک گرد هم میایند با پیشینه و آینده ای متفاوت . بذر اندیشه از جایی به جای دیگر منتقل میشود و در هر انتقالی ، پردازشی میشود به اقتضای همان مکان . اندیشه ، رنگ خاک و طعم آب همان منطقه را میگیرد و به راحتی بومی میشود .
مغز و شیره یک جنبش ، به همت دانشجویان ، به شهدی شیرین تبدیل میشود که همچون عسل ناب ، کام هر ذائقه ای را در میابد و نتیجه و حاصل و مقصود جنبش است .
و اما رادیکالترین و کاراترین بخش جنبش را هم میتوان در بین همین قشر جامعه یافت . نیشی دارد این جمعیت که اگر روزی بنا شود تا به کار آید ، هیچ مزدور و هیچ آمری و امیری را تاب تحمل آن نیست .
دانشجویان مانند زنبورند .

از قهر دانشجویان بترسید - قهر به دو معناست : خشم و ترک ( ارادتمند - سایت )

قهر در کلام ، بار دو معنا را بر دوش میکشد . اول خشم است . پس به ته مانده عقلای نظام میگویم - اگرهنوز عاقلی در آن جمع باشد - . خشم دانشجویان را جدی بگیرید که این نسل جوان ، به آنی ، پرچم سبزش را زمین خواهد گذارد و بیرق سرخ را بر خواهد گزید . جوان است و جویا . جوان است و قابلیت رادیکال شدن را دارد . جوان است و آگاه . جوان است و متعلق به زمان . از خشم آنان بترسید و در دلهای سیاه خود بگویید و تکرار کنید که مبادا این نسل به خشم در آید که موجی خشمگین ، کشتی به گل نشسته شما را آنچنان در هم خواهد نوردید که در حسرت تکه چوبی به قصد نجات ، در قعر منجلاب تاریخ غرق خواهید شد .
و اما قهر معنای دیگری هم دارد و آن ترک است و جلا . این معنا را به ملت هوشمند ایران یاد آور میشوم . از قهر دانشجویان بترسید که آنان آینده ساز وطن خواهند بود . به قهری اگر جلای وطن کنند و مرثیه ای بر فرار مغزها بخوانیم ، آینده ایران را به فنا داده ایم . بر ماست که با جمایت خود از این فرزندان دانشجوی وطن ، عشقمان را به آنان ثابت کنیم و دلشان را به ماندن در خانه پدری و مهر به مام میهن گرم نماییم .
16 آذر ، روزحمایت از دانشجویان فهیم و دلیر ایران .

۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

روز 16 آذر ، روز نهادینه شدن موج آزادیخواهی در کل کشور از طریق دانشگاهها . این موج را سر باز ایستادن نیست .

دولت برآمده از کودتا و نظام مبتنی بر جهل و ریا ، بسیار کوشیده است که خیزش خودجوش آزادیخواهی ایرانیان را منحصر به شمال شهر تهران و قشری عافیت طلب و شکم سیر نشان دهد . در شهرهای کوچکتر نیز با چنان خشونتی برخورد کرده است که هر حرکت اعتراضی را در نطفه خفه کند و بوسیله ابزار گسترده تبلیغاتی خود و اخبار وارونه ، همه چیز را تحت کنترل و مهار شده نشان دهد .
اما 16 آذر روز دیگریست . 16 آذر روز دانشجویان فهیم و دلیر ایران است که با رشادت بی نظیرشان ، تا امروز مانند نبض تپنده جنبش ، خون آزادیخواهی را به تمام نقاط این بدن زنده رسانده اند .
در 16 آذر ، موج اعتراضی و آزادیخواهی ، خیزی دوباره خواهد گرفت . طعم آب و رنگ خاک جای جای این چهل تکه زیبای وطن را خواهد یافت و جنبش را گسترده و نهادینه خواهد کرد . نقطه عطفی است در تاریخ مبارزات و یک خیزش خود جوش را تبدیل به پایه های انقلابی فراگیر خواهد کرد . انقلابی که به سقوط حتمی نظام خشک مغزان ولایت فقیهی منتهی خواهد شد .
در 16 آذر ، بذر آزادیخواهی یک ملت آزاده ، در کل کشور گسترش میابد و از آن پس ، روحی دوباره خواهد یافت این حدیث عاشقانه .
با هم و همراه ، این روز را به تاریخی ترین حماسه آزادیخواهی صد ساله اخیر تبدیل کنیم .
دردی مشترک را فریاد بزنیم و خواستی متحد را مطالبه کنیم .
تا آزادی مام میهن و رهایی خانه پدری . همراه شو عزیز .

درخواست از پارازیت( کامبیز حسینی و سامان اربابی) : بالاترین را بیشتر معرفی کنید .

برنامه خوب و پر مخاطب پارازیت که میتواند نقش پررنگی در بیان اتفاقات هر هفته داشته باشد ، بدون شک بهره زیادی از تلاش مستمر هم سایتی های عزیز در بالاترین میبرد . با توجه به سرعت عمل و دقت این سایت در اطلاع رسانی ، از آقایان کامبیز حسینی و سامان اربابی درخواست میکنم با تکرار نام بالاترین و اعلام آدرس اینترنتی آن ، در معرفی بیشتر این سایت ارزنده به مخاطبین خود اقدام و اثر گذاری این سایت را بالا تر ببرند . با سپاس .