چگونه ميتوان فراموش کرد مجيد را . مجيد توکلي را که فرياد ننگ سر داد بر استبداد و چون شيري غران به بندش کشيدند . چگونه ميتوان سفره هفت سين خانواده احمد را در فراغش تصور کرد . او که شرف آل قلم است و در اسارت چهار ديداري زندان و چگونه ميتوان بهار را بدون عيسي ديد که بهار مطبوعات به راستي در دوره رياست او بود بر آن حوزه فرهنگ .
از ياد نبريم اسراي کم نام تر را و از ياد نبريم که آزادي فرداي ما مرهون بند امروز اين عزيزان بوده است .
بر بساط هفت سين که نشستيم ، شمعي که افروختيم و کاسه آبي که زلال سالمان را رقم خواهد زد ، صداي ساعت و سکوت راز آلود لحظات تحويل سال ، آرزويي کنيم و تجديد عهدي ، که از حق پايمال شده اين واژه غريب ، از حق آزادي ، قدمي پس ننشينيم .
آزاد باد ايران و آزاد باد ايراني .
از ياد نبريم اسراي کم نام تر را و از ياد نبريم که آزادي فرداي ما مرهون بند امروز اين عزيزان بوده است .
بر بساط هفت سين که نشستيم ، شمعي که افروختيم و کاسه آبي که زلال سالمان را رقم خواهد زد ، صداي ساعت و سکوت راز آلود لحظات تحويل سال ، آرزويي کنيم و تجديد عهدي ، که از حق پايمال شده اين واژه غريب ، از حق آزادي ، قدمي پس ننشينيم .
آزاد باد ايران و آزاد باد ايراني .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر