LATEST:

Grab the widget  IWeb Gator

۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

نقشه راه روشن شد . روشنگری ، سازماندهی ، مقاومت مدنی و حرکت به سمت آکسیون نهایی - دوباره سبز خواهیم شد ، میدانم .

24 ساعت از حماسه 22 بهمن میگذرد . حماسه مردمی که در زیر شدیدترین تدابیر امنیتی و فاشیستی نظام حاکم ، باز هم به میدان آمدند و حضور خود را ثبت کردند . حماسه ای که پتانسیل رسیدن به نتایج بسیار مطلوبتری را داشت و به دلیل نیرنگ جمعی از دین مداران تمامیت خواه ، به دامی ظریف اما سهمگین افتاد و به همین اشارت ، تلاشمان آنگونه که شایسته بود به بار ننشست .
ترس نظام حاکم از تعداد نیروهای سرکوبش و از تدابیر گسترده امنیتی و اجتماعی به وضوح دیده شد و این ترس ، همان است که در زاویه دیگرش به قدرت جنبش سبز نعبیر میشود . چنین است و بیش باد .
اما از امروز ، که فردای دیروز است ، راهی دیگر پیش خواهیم گرفت . تیتر فعالیتهایمان از این پس بدین گونه است و بر هر یک در آینده قلمی کامل خواهیم زد و بحثی جامع با هم خواهیم داشت :
1- روشنگری و نهادینه کردن جنبش در سطح کلان جامعه .
2- سازماندهی و ایجاد تشکلهای فکری ، عملی و مبارزاتی
3- مقاومت مدنی در همه عرصه ها اعم از اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی .
4- حرکت به سمت آکسیون نهایی که برآمده از سه اصل پیشین خواهد بود و زمان و مکان خود را تعیین خواهد نمود .
دوباره سبز میشویم . میدانم .

۱۳ نظر:

  1. درود
    دوست عزیز چند نکته را بدانید بد نیست.
    1- آیا یک رژیم را تا بن دندان مسلح غیر مردمی را می شود ساقط کرد؟
    جواب مثب است.
    2- آیا در یک رقابت انتخاباتی و دمکراتیک می توان رقیب رابا شکست مواجه ساخت؟
    جواب این سوال هم مثب است؟
    3- آیا می شود در خواب خیال هم یک رژیم خونخوار غیر مردمی را ساقط کرد؟
    جواب این سوال هم مثبت است؟
    4- ایا یک رزیم که میلیونها نفر طرفدار دارد هر چند آن طرفداران از روی جهل و نا آگاهی یا هر دلیل دیگر از جمله به دلایل اقتصادی از آن رژیم حمایت می کنند را هم می شود ساقط کرد؟
    جواب این سوال قطعا منفی است

    اما نتیجه سه مورد اول الزاما یکی نیست.
    شما که در لس آنجلس یا هر خراب شده ای نشسته اید و در خیال می بافید و در خیال می دوزید و ابدا از واقعیتهای داخل ایران خبری نداری بله در خواب می توانید رژیم را ساقط کنید اما وقتی بیدار شدی بد جوری نا امید می شوید. مثل همه خوابهای خوبی که آدم می بیند و در خواب از شدت لذت ممکن است حتی محتلم هم بشود اما وقتی بیدار می شود می بیند خبری نبوده است و همه چیز یک سراب و خواب بیش نبوده.

    برای روشن شدن ذهن مبارکتان لطف کنید نگاهی به چند نوشتی قبلی خود بیندازید. شماکه برای مردم نقشه راه می کشید اصلا خودتان به اندازه ذره ای نمی دانید که دنبال چه چیزی هستید و چگونه می توانید به آن هدفتان برسید. مردم را به عقلانیت و عدم خشونت دعوت می کنید و هنوز یک هفته نگذشته داد می زنید که فهمیدم فهمیدم حالا دیگه راه روشن شد. اینکه قبلا گفته بودم خشونت نمی خواهیم غلط کرده حالا دیگه خشونت حالا دیگه مسلح میشیم می کشیم به بند می کشیم.
    در همین نوشته پایینی از 22 بهمن به عنوان رفراندم یاد می کنید. از اول که من می شنیدم از این راه پیماییها به عنوان رفراندم یاد می کنند می دانستم که اینها یا دست در دست خود رژیم دارند یا بشدت احمقند. خوب عزیز. رفرندام شد دیگه؟ مگر نمی گفتی رفراندم 22 بهمن؟ رفرندام انجام شد. رژیم برنده شد. و معنی رفرندام یعنی اینکه جنابعالی و بنده اگر دنباله رو شما بودم در دعوت به رفراندم. باید خفه بشم و دیگه حرفی نزنم. رفراندم را هم هر روز نمی شود کرد. برای یک رفراندام در دموکراتیک ترین کشورها می گویند باید ربع قرن یعنی 25 سال بگذرد تا رفرندام دیگر برگذار شود. رژیم بنا به درخواست شما یک رفراندم در 9 دی ماه برگزار کرد و برنده شد. جهت اطمینان یک رفراندم دیگر در 22 بهمن و به من شما حالی کرد که بروید 25 سال دیگر برگردید.
    داستان شماها از بالا تا پایین از همان آقای هخا سازگاره گرفته تا من و شما شبیه آن داستان ملا نصرالدین شده است که بچه ها دور و برش را گرفته بودند توی کوچه و اذیتش می کردند و متلک بارش می کردند. برای اینکه از دست بچه راحت شود یک دفعه گفت داشتم می آمدم سرکوچه حلوا خیرات می کردند. همه بچه ها دویدن بعد یه دفعه به ذهنش رسید نکنه خبره راسته و راستی راستی دارن سر کوچه حلوا پخش می کنند و شروع کرد به دویدن دنبال بچه ها! دقیقا همین کاری که جناب هخا سازگار کردند. و شما ها دانسته یا ندانسته. وقتی به گفته های آقای سازگارا گوش می کردی اینگونه وانمود می شد که 22 بهمن رزیم ساقط شده و ایشان یا یکی دیگر می شود رئیس جمهور کشور دموکراتیک ایران. من برایش ای میل زدم که دوست عزیز اگر نشد می دانی نتیجه چه می شود؟ خوب طبیعتا تصور ایشان داستان همان کسی بود که یک کاسه ماست دستش گرفته بود و با قاشق می ریخت توی آب دریا و هم می زد. عاقلی پرسید بچه کاری مشغولی؟ گفت دارم دوغ درست می کنم. گفت مردم مگر می شود با یک دریا آب و یک کاسه ماست دوغ درست کرد. گفت خودم هم می دانم نمی شود. اما اگر بشود... می دانی چه می شود؟ آن وقت یک دریا دوغ دارم. کارخانه دوغ آبعلی را ورشکست می کنم و به تمام دنیا بطری دوغ صادر می کنم. هیچ کس هم حق ندارد نزدیک دریای دوغ من شود. خودم درست کرده ام. طرف گفت یه کم صبر کن من یک لیوان از آب دریا بردارم می ترسم بعد از اینکه تمام دریا دوغ نشود نتوانم وضو بگیرم و نماز قضا شود.

    پاسخحذف
  2. نمی دانم این همه توضیح کفایت می کند یا نه بیشتر بگویم؟
    عزیز جان این رزیم می خواهی بدانی چقدر طرفدار دارد؟
    فراموش کن داستان حلوا پخش کردنی که خودمان درست کردیم و خودمان باورمان شد که فلانی رئیس جمهور شده بود تقلب شد و اله شد و بله شد
    احمدی نژاد در انتخابات دوره اولش 17 میلیون رای آورده بود. اگر رشد جمعیت را در نظر بگیری و افزایش نسبی آرایش بخاطر کارهای رفاهی که در شهرهای کوچک و روستاها کرد. همان 24 میلیون می شود. این رای دهنده ها هستند و اگر بچه های آنها را هم در نظر بگیری که سن رای دادن ندارند می شود حدود 55 میلیون. رای موسوی البته 13 میلیون رای کیفی بود. در این نباید شک کرد. سیاستمدار باهوش باید از این موقعیت استثنایی استفاده می کرد و مثل تمام دنیا شما که خارج هستید قطعا این را دیده اید و شنیده ای می آمد و از طرفدارانش تشکر می کرد و می گفت که ما 14 میلیون رای آورده ایم برای دوره بعد خودمان را نقد می کنیم که ببینیم چرا رای نیاوردیم ولی در عین حال چون همین حالا 14 میلیون رای آورده ایم مطالباتی جدی داریم و دولت باید به مطالبات این مردم احترام بگذارد. یک حزب درست حسابی تشکیل می داد و شروع می کرد برای کار کردن برای دوره بعد. خوب صد البته ملقمه عجیب و غریب طرفداران جنبش به اصطلاح سبز هم خود داستانی دارد. من به شما همین الان می گویم شما که با آقای سازگارا هم که مرتبط هستید و خود جزو نقشه کشان راه هستید. من به شما یک هفته مهلت می دهم همین اقایان سه نفر کروبی خاتمی و موسوی اگر تا یک هفته توانستند خودشان با هم کنار بیایند و دو نفر دیگر رسما اعلام کنند که ما تصمیم گرفتم فلانی از میان ما سه نفر رهبر جنبش سبز بشود. اگر اینها توانستند به این توافق برسند بنده برای شما یک چک هزار دولاری می فرستم چون بیشتر ندارم. و بقیه نقشه راه را می نشینیم با هم می کشیم. اما چون این اتفاق نخواهد افتاد عزیز جان فکر نان زن و بچه ات باش که خربزه هرچند شیرین ولی آب است. برای در زندگی شخصی خودت آرزوی موفقیت می کنم.
    این مطلب را هم این برای این ننوشتم که منتشر کنی نمی دانم چه نوع وبلاگ نویسی هستی. آیا از آنهایی هستی که معتقدند به آزادی نظر دیگران هستی و نظر ها را منتشر می کنی یا از آنهایی که ذهن خود را به روی هرچه نقد است بسته اند و همه را به تیغ سانسور حذف می کنند و حرف خود می زنند. اما این را نوشتم که خودت یک بار بخوانی. دیگران بخوانند و نخوانند مهم نیست. البته این یک تست هم برای خودت هست که ببینی در آینده که انشا الله رژیم را عوض کردی و شدی رئیس جمهور آیا تحمل یک نقد یا در حقیقت پیشنهاد دوستانه را که به نوعی هم فکر تو هست ولی نظراتش الزاما با نظر تو یکی است داری یا نداری.
    خدا نگهدار

    پاسخحذف
  3. به دوست عزیزی که نمیشناسمش
    1- منظورتان از منتشر کردن کامنتتان چیست ؟ همین که این زیر است یا اینکه منعکسش کنم در جایی ؟ من اصولا زیر همه وبلاگهایم که تعدادی از آنها در کنار صفحه است ، کامنتهایش باز است و بغیر از توهینهای رکیک شخصی ، بقیه نظزها را نشان از لطف دوستان میدانم که قابل دانسته اند و به من می آموزند .
    2- دوست گرامی ، من در ایران هستم . در تهران هستم و جاری و حاضر در کف خیابان . نمیدانم چرا مرا خارج نشین میدانید اما باور کنید که من در ایران هستم .
    3- در ترسیم نقشه راه بنده سهیم بوده ام اما آقایان سازگارا و دیگرانی که نام بردید خیر .
    4- چک هزار دلاری شما به من نخواهد رسید چرا که آقایانی که شما نام بردید ، اساسا به توافقی که میگویید نخواهند رسید چرا که رهبری جنبش سبز متعلق به خرد جمعی است و نه آنها . اگر بخواهند به زور هم خودشان را تحمیل کنند ما تحمل نخواهیم کرد .
    5- بارها نوشته ام که این جنبش قایم به فرد نیست . عقیده شخصی من است و بسیاری دیگر در جنبش . هر یک از اعضا تا زمانی که با جنبش است و برای آزادی ایران مبارزه میکند ، یک عضو سبز است و آنگاه که مسیرش را عوض کند ، به راحتی از او عبور خواهیم کرد .

    در نهایت از لطف بیکرانتان که تا این حد وقت گذاردید سپاسگذارم و اگر باز هم لطفی بر این قلم کنید ، با تمام وجود پذیرایم .

    پاسخحذف
  4. نگذارید جمهوری اسلامی با تبلیغات شکست منحرف و گیجمان کند. ما وسط یک انقلابی و باید همچنان به پیشروی مان ادامه بدهیم. جایی برای ایستادن و استراتژی های تازه دادن نیست. در انقلاب 57 هم که بیش از یکسال و نیم طول کشید از این افت و خیزها فراوان بود. ماههایی بود که هیچ حرکتی نمی شد اما انقلاب در عمق جامعه در حال حرکت بود. باید به تظاهراتمان همچنان ادامه بدهیم اما از اشتباهاتمان هم درس بگیریم. برای 17 اسفند مثلن می توانیم با طرحی تازه تر اعتراضمان را نشان بدهیم. سوت زدن با سوت سوتک و کوبیدن بر ظرف ها و ایجاد صدا در سطح شهرها برای نیمساعت در شب می تواند پیشنهاد خوبی باشد که کسی داده.

    پاسخحذف
  5. آن آقا که کامنت(نظر) اول را گذاشته قطعاً از عوامل این رژیم زور گو و مستبد می‌‌باشد. کدام رفراندوم؟ آیا شما تظاهرات سازمان دهی‌ شده توسط دولت و ساندیس را دلیل مقبولیت این رژیم می‌‌دانید؟ زهی خیال باطل. هیتلر و صدام هم از این گونه نمایشات خیابانی راه می‌‌انداختند. تازه اونها کمی‌ آنطرفتر از میدان آزادی هزاران نیروی مسلح را نمی‌‌کاشتند. اگر شما به داشتن پایگاه مردمی اینقدر مطمن هستید فقط یک روز به جنبش سبز اجازه دهید تا خود را نشان دهد. شما میتوانید برای مدتی‌ بر سر نیزه تکیه کنید ولی‌ هرگز نمی‌‌توانید برای همیشه بر سر سرنیزه بنشینید. نشستن بر سر سرنیزه یعنی‌...

    پاسخحذف
  6. میخواستم به این افلاطون "ناشناس" که دیده کامنت وبلاگ مفته و نشسته قصه شنل قرمزی واسه صاحب وبلاگ تعریف کرده عرض کنم که: اخوی ، شما که صبح تا شب داری در سیمای مظلوم ضرغامی (و در کیهان و لجن نیوز و فارس و ایرنا و درنا و برنا و... الباقی جانوران سایبری/ صوتی/ تصویری جمهوری اسلامی) برای نوامیس عقلی ما ایجاد مزاحمت میکنی، حالا اینجا هم دست از سر ما بر نمیداری ؟ درسته که پول واسه بیت مکرم رهبری و سپاه علف خرسه و اونقدر ریخت و پاش کردن که لات و لوتای بسیجی هم این روزا با دلار از بقالی محل جنس میخرن ، ولی به حضرت عباس اگه در بند پول بودیم و قرار بود واسه چک هزار دلاری شما دم تکون بدیم که دیگه سرو کارمون به بند الف ۲ نمی افتاد. میدونیم مایه دار شدید و واسه نوشته هاتون شیتیله مشتی میگیرید. ولی تو رو ارواح رفتگانت واسه همون سیمای ضرغامی و فارس و لجن نیوز مطلب بنویس -- ما تحلیلهای مکش مرگ ماتو همونجا دنبال میکنیم و کلی به آگاهی میرسیم. دیگه لزومی نداره اینجا واسه ما بری بالا منبر.

    پاسخحذف
  7. doostane aziz deghat konid ke dar chenin sharayete bohrani beyne sabziha tafraghe eejad nakonid. say konid az danestehaye khod harf nazanid bedalile inke afkare mokhtalef besayar faravanand. yek hadaf dashte bashid barayash bejangid be an miresid.

    پاسخحذف
  8. به جناب ناشناس که نظر اول رو گذاشته: وقتی یه گردان یگان ویژه ریختند وسط میدون که کسی نطق نکشه، این کجاش رفراندومه حضرت عجل؟ میشه هر جا مجالی میده نپری و تحلیل آبتوخیاری ارائه نکنی. همین

    پاسخحذف
  9. با نقشه راه موافقم با مطلبی در همین رابطه به روزم

    پاسخحذف
  10. این آقای ناشناس نظر اول-کنفوسیوس جمهوری یاس و نیرنگ- فکر میکنه اینجا هم تلویزیون ولایت وقیح هست که اومده برای یک مشت مردم نا اگاه رفته منبر و امار و ارقام احمدی نژادی میده: دقت کنید " احمدی نژاد دفعه قبل 17 ملیون رای آورد!-بدون تقلب- الان بعد از 4 سال بدلیل رشد جمعیت و " و "آرایش رفاهی "!! در شهر های کوچک و روستاها ایندفعه شد 24 ملیون بدون تقلب- و اینها با خانواد ه اشان الان میشوند 50 ملیون - شما هم که 13 ملیون رای اورده اید -البته چون خانواده ما کم جمعیت هست دیگه از 70 بالا تر نمیزنه - باید میرفتید حزب تشکیل میدادید-البته بعد از اینکه در مقابل نتیجه اتخابات صحیح و سالم مثل بچه آدم خفه میشدید -حتما چون اغات تایید کرده درست بوده دیگه هان -؟ حیف که تو این وبلاگ نمیشه فحش داد -من که داغ کردم.
    مردک تو این مملکت چه بر سر همین حزبهای نیم بند اوردند تا حالا ما ما بریم حزب تشکیل بدیم.سخنرانی ؟ ان جی او .جلسه ؟ ما که ولایت فقیه داریم و تلویزیون میلی {ه نیازی به حزب داریم. رد حسابی مثل اینکه تو تو لس انجلس زندگی میکنی ؟ برو کنار بذار باد بیاد

    پاسخحذف
  11. اولا بنظر من 22 بهمن شکست برای رژیم بود نه جنبش سبز.چرا که هم ما دیدیم هم همه دنیا که از ترس جنبش تمام نیرو و امکانات یک حکومت را بسیج کرده بودند که 200- 300 هزار نفر را از سرتا سر ایران بیارن و با ایجاد رعب و وحشت و حکومت پلیسی عرصه را بر طرف دیگر تنگ کنند. این بابا "ناشناس" نظر اول فکر میکنه تو اسپانیا نشسته و یا فکر میکنه مخاطبانش خر هستند که اسم تظاهرات دیروز را میذاره رفراندم.
    اما مطلب دیگر در ضمن اینکه عقیده دارم از هر فر صتی -الته با مشورت و صلاحدید و عقل جمعی- برای نشان دادن حضور سبز استفاده کنیم بنظر من در دراز مدت فقط یک را برای پیروزی وجود دارد و ان هم پیوند مستمر و دراز مدت روشنفکران و دانشجویان با مردم کوچه و بازار و کار مداوم و روشنگری است. و این بویژه کار دانشجویان عزیز هست که با گسترش دانشگاهها تا اقصی نقاط کشور بر روی خانواده -دوستان و سایر مردم کار سیاسی و روشنگری کنند و انها را برای روز واقعه آماده کنند.

    پاسخحذف
  12. اونی که میگه احمدی نژاد رای آورد و اونهم 24 میلیون و خودشو هم سبز جا میزنه که دیگه یعنی ما ها قبول کردیم و یه هندونه هم زیر بغل ما میذاره که آره رای شما 13 میلیون رای کیفی بوده و ندونسته و نشناخته بسان رژیم همه رو خارج نشین می دونه اینو تو کله اش فرو کنه که خودتی، نه با دسته کورها طرفی نه با ساندیس خورای سهمیه ای، شما ها اگه بزور سهمیه از روضه خونی و پا دویی یه شبه دکتر!!!!!!!! شدین ما ها حتی دیپلمهامونم با لیاقت خودمون گرفتیم، پس فکر نکن با یه مشت عبدا... طرفی. ما هم هم خوب می فهمیم، هم بی شماریم و هم با شعوریم. ماها هستیم تا ته خط تو همین تهرون، رفراندوممونم هنوز ندیدی، عجله نکن دلاور هسته ای اونم می بینی. بازی رو تا آخرش ببین برادر.

    پاسخحذف
  13. شنیدید میگویند خود طرف هم باورش شده است. حالا حکایت برخی از ماست. تا پیش از ۲۲ بهمن به حرف موسوی گوش نکردیم (نمیخواهم بگویم حرفش به ثمر مینشست و تاکتیک خوبی بود) و با هویت خود وارد تظاهرات ۲۲ بهمن نشدیم. دیگران گفتند ما هم قبول کردیم که مثل اسب تروا وارد شویم. یکی گفت اگر ریش ندارید، ته ریش بگذارید، ما هم گذاشتیم. آن دیگری حتی گفت پیش از میدان آزادی عکس خامه‌نه‌ای را در دست بگیرید و در فرصت مناسب آنرا چپه کنید، به معنی سرنگونی. عده زیادی گفتند نکند از همان مسیرهای دولتی نروید که سرکوب میشوید. حتی گفتند نرفتن در مسیر حکومتی توطئه نظام است تا ما را پیش از رسیدن به میدان ازادی سرکوب کند!

    خوب برادران ما هم همین کارها را کردیم. من و چندی دیگر از خانواده و دوستان آنجا بودیم از نواب تا جایی که میشد به سمت آزادی رفتیم ولی استارت نخورد و بی اثر برگشتیم. حالا عجب از برخی از هم میهنان است که چون خودشان نیامده‌اند یا در برون مرز میزیند، فکر میکنند که همه آن چند صد هزار نفر در خیابان آزادی و انقلاب حکومتی بوده‌اند ! نه برادر، هر کس نداند من که خودم میدانم چه بودم.

    در ضمن آثار و علایمی نشان میدهد که خیلیهای دیگر هم حکومتی نبودند حتی اگر ظاهر الصلاح مینموند. مثلا برخی قیافه ها گیچ بود و منتظر. کف خیابان پر از پوسترهای خامنه‌‌ای و خمینی و نوشته‌های حکومتی بود که پامال میشد. از آن همه جمعیت همه شعار نمیدادند. تعداد شعار دهندگان به ۲۰ در صد هم نمیرسید. این شعار ندادن نشان از نداشتن شور بود، در حالی که پس از ۸ ماه اظهار وجود سبزها (یا بقول آنها مناق و اغتشاشگر) و بقولی خودشان: در این تظاهرات خیلی مهم، شور انقلابی حامیان حکومت باید وجود میداشت، ولی نداشت. پس آنها یا سبز بودند و یا بی تفاوت و حکومتیهایی که دیگر سر خورده شده‌اند ولی با کور سویی از امید به خامنه‌ای آمده بودند تا ساندیسی بخورند و ما الشعیری و خودکاری بگیرند و با سرویس رایگان برگردند و شهرستانیهایشان هم از بی تفریحی سری به تهران زده باشند.

    پیش از رفتن به یکی از دوستانم گفتم که اگر دستگیر شدم ایشان برود و سخت دیسکم را پاک کند. با ترس و احتمال دستگیری رفتم. خیلی از هم میهنان شما هم همین کردند. آنها که نیامدند، حال به هر علتی، نباید نادانسته تمام آن چند صد هزار نفر را حکومتی بدانند.

    در ضمن به آن جناب ناشناس که خود را سبز جا میزند باید بگویم خودتی! کسی نگفته بود ۲۲ بهمن رفراندوم است. رفراندوم در شرایط آزاد صورت میگیرد و انتخابات است. بلکه گفته بودن که شعار رفراندم سر دهید. خامنه ای چیزی میگویند و احمقها و ساندیس خورها هم باور میکنند. رفراندوم انتخاب است یعنی ریاضی و شمردن آرا در شرایط آزاد. نه اینکه مرا بکشی و بزنی و به من تجاوز کنی و همه رسانه‌ها حرف تو را بزنند و صدا وسیمایت با هزار شامورتی بازی تدوین و سانسور، چند صد هزار را میلیون نشان دهد (در تظاهرات بیست و چند ساله اخیر) و حال بیایی به من بگویی که رفراندم شد و تمام شد. خودت خری! همین الان میدانی من چقدر باید وقت بگذارم تا همین کامنت را ارسال کنم تا شناسایی نشوم. قرمساق، تو آزادی و سر چند ثانیه این کار را میکنی. فرق من و تو این است. همان فرق کتک-زندان-تجاوز-بی رسانگی و ساندیس-اتوبوس-رانت حکومتی-صداسیما.

    پاسخحذف